تاریخ ربات صنعتی

تاریخ ربات صنعتی

مقدمه

ایده طراحی و ساخت نوعی از موجودات یا دستگاه هایی که می توانند کارهای تکراری یا سنگین را انجام دهند، و در نتیجه انسان ها را از این بار تسکین دهند، به دوران باستان بازمی گردد. از زمان یونانی – هلنیستیک برخی از این دستگاه ها، که اتومات نامیده می شدند، توسط مخترعان نابغه طراحی و ایجاد شده اند، که متعلق به چندین تمدن مختلف در طول قرن ها بوده اند. اصطلاح  (automata) عمدتا به دستگاه های شبیه به انسان اشاره دارد، در حالی که اصطلاح  (robot) معنای کلی تری دارد.

منشأ اصطلاح  “ربات”  در زمان های اخیر قرار دارد: به ویژه، از کلمه چکی (robota)، به معنی “کار سنگین” یا “کار اجباری” می آید. معرفی این اصطلاح به خاطر کارل چاپک (1890-1938) ، نویسنده چک است که برای اولین بار در سال 1920 در رمان خود استفاده کرد.

از سوی دیگر، کلمه “رباتیک” برای اولین بار توسط آیزاک آسیموف در رمانRunaround (1942) ، که در سری مشهور”I Robot”وجود دارد ، استفاده شد. در آن رمان او سه قانون مربوط به رفتار ربات ها و تعامل با انسان را تعریف کرد: این قوانین بعداً به نام سه قانون رباتیک نامیده می شوند.

در ادبیات، کارهای زیادی در مورد رباتیک از دیدگاه تاریخی وجود ندارد. به عنوان مثال، Ceccarelli با این موضوع در (Ceccarelli، 2001) و (Ceccarelli، 2004) برخورد کرد، در حالی که Gasparetto (2016)  یک طرح کلی تاریخی از رباتیک از دوران باستان تا انقلاب صنعتی را ارائه می دهد.

کاربردهای صنعتی رباتیک در قرن گذشته اهمیت بسیار زیادی پیدا کرد. آغاز “روبات سازی صنعتی” ، همانطور که ما در حال حاضر آن را تعریف می کنیم ، می تواند به دهه ۱۹۵۰ باز گردد ، اگرچه برخی از انواع اتوماسیون در محیط صنعتی از زمان انقلاب صنعتی شروع به ظاهر شدن کرد.

در این مقاله، مهمترین مراحل تاریخ رباتیک صنعتی، از آغاز آن (در دهه 1950 و حتی قبل از آن) تا پایان قرن بیستم، ذکر و توصیف خواهد شد.

تکامل روبات های صنعتی را می توان به چهار دسته تقسیم کرد، سه دسته اول که از دهه 1950 تا پایان دهه 1990 را پوشش می دهند. ربات های نسل چهارم که از سال 2000 تا امروز است که با ویژگی های “هوشمند” سطح بالا (مانند توانایی انجام محاسبات پیشرفته، استدلال منطقی، یادگیری عمیق، استراتژی های پیچیده، رفتار مشترک) مشخص می شوند که این قسمت در این مقاله تجزیه و تحلیل نمی شوند.

در ادبیات علمی، کارهای زیادی در مورد تاریخ ربات های صنعتی وجود ندارد. در برخی از کتاب ها، مانند Ceccarelli، Mathia، Siciliano & Khatib و Westerlund برخی از طرح ها در مورد این موضوع وجود دارد، که همچنین می تواند در برخی از گزارش های داخلی، به عنوان مثال در (Lagerberg & Jonson، 2016) و (Wallen، 2008) یافت شود.

نسل اول ربات های صنعتی (1950-1967)

نسل اول ربات های صنعتی از سال ۱۹۵۰ تا ۱۹۶۷ را شامل می شود. ربات های این نسل اساساً ماشین های قابل برنامه ریزی بودند که توانایی کنترل واقعی روش اجرای کار را نداشتند؛ علاوه بر این، آنها هیچ ارتباطی با محیط خارجی نداشتند. با توجه به سخت افزار ، ربات های نسل اول با تجهیزات کم تکنولوژی مجهز شده بودند و سرو کنترلرها وجود نداشتند یکی از ویژگی های خاص این ربات ها، سر و صدا قوی بود که وقتی بازوهای آنها با توقف های مکانیکی که برای محدود کردن حرکت محورها ساخته شده است، برخورد می کرد، تولید می شد. در رابطه با محرک ها، تقریبا تمام روبات های نسل اول از محرک های پنوماتیک استفاده می کردند و توسط نوعی “دروازه منطقی” کنترل می شدند که به عنوان تنظیم کننده های خودکار عمل می کردند. چنین “دروازه های منطقی” اساساً گام هایی بودند که دریچه های پنوماتیک را فعال می کردند یا رله هایی که دریچه های سولنوئیدی را کنترل می کردند. در نهایت، وظایفی که ربات های نسل اول قادر به انجام آن بودند لزوماً کاملاً بی اهمیت بودند، مانند بارگیری یا عملیات ساده حمل و نقل مواد.

تاریخ رباتیک صنعتی به طور متعارف در دهه ۱۹۵۰ تنظیم شده است ، اگرچه برخی از پیشرفت ها در اتوماسیون پیش از آن رخ داده است: به عنوان مثال ، یک دستگاه  “قابل برنامه ریزی” اسپری رنگ اختراع شده توسط پولارد و روزلوند در سال ۱۹۳۸ و یک “کنترل” از راه دور توسط Goertz در سال ۱۹۴۹ اختراع شده است. با این حال، نقطه عطف برای رباتیک صنعتی به دلیل نابغه جورج دیول بود که در سال ۱۹۵۴ یک “انتقال دهنده قابل برنامه ریزی” را طراحی کرد. چنین دستگاهی پایه ای برای توسعه Unimate بود که به عنوان اولین ربات صنعتی واقعی در تاریخ در نظر گرفته می شود.

“Devol” که اساساً یک دانشمند بود ، به یک شریک کارآفرینی نیاز داشت که با او ایده خود را از یک دستکاری رباتیک که می تواند برای خودکار سازی فرآیندهای صنعتی استفاده شود ، به روشی مشخص تر تنظیم کند. در سال ۱۹۵۴ او با جوزف انگلبرگر، یک مهندس مشغول به کار در صنعت فضایی ملاقات کرد و آنها توافق کردند که یک شرکت را ایجاد کنند که بتواند ربات ها را برای کاربردهای صنعتی تولید کند. این امر منجر به تاسیس یک شرکت به نام Unimation شد که در سال 1961 اولین ربات Unimate را تولید کرد. Unimate که به طور هیدرولیکی عمل می کرد، بلافاصله در یک شرکت خودرو نصب شد، به ویژه در کارخانه جنرال موتورز واقع در ترنتون در نیوجرسی، ایالات متحده آمریکا، که در آن برای استخراج قطعات از یک ماشین ریخته گری (همانطور که قبلا ذکر شد، برای یک کار استفاده می شد، زیرا برنامه ریزی آن بسیار پیچیده بود). در سال های بعد، چندین Unimate دیگر در کارخانه های خودرو نصب شدند که عمدتاً برای جوشکاری اتومبیل ها و دستکاری قطعات کار استفاده می شدند. در همان سال، چندین شرکت تولید کننده ربات متولد شدند، به دلیل این واقعیت که بسیاری از کارآفرینان درک کردند که این نوع دستگاه ها دارای پتانسیل های بزرگ، به ویژه در بخش خودرو هستند. شرکت هایی مانند فورد و جنرال موتورز شروع به بررسی اتوماسیون کارخانه های تولیدی خود کردند و برای رسیدن به این هدف به دستگاه هایی مانند ربات جدید نیاز داشتند. بنابراین، یک افزایش ناگهانی در سفارشات دستگاه های رباتیک وجود داشت، که به بسیاری از سازندگان ربات فرصت رشد را داد.

یکی از این شرکت ها، به عنوان مثال، شرکت AMF بود: در سال ۱۹۶۲ آنها یک ربات جدید به نام Versatran یعنی “انتقال متنوع” تولید کردند. این یک ربات استوانه ای بود که توسط فورد برای کارخانه های تولید خود در کانتون سفارش داده شد ، بنابراین از محبوبیت خوبی برخوردار بود. Versatran  همچنین اولین رباتی بود که در یک سایت تولیدی در ژاپن نصب شد. در سال ۱۹۶۹، حضور روبات ها در شرکت های ژاپنی به طور قابل توجهی افزایش یافت، همچنین به این دلیل که Unimation به شرکت Kawasaki Heavy Industries Ltd.  مجوز تولید روبات برای بازار ژاپن و آسیا را اعطا کرد. به طور خاص، این منجر به توسعه Kawasaki-Unimate 2000، اولین ربات صنعتی ساخته شده در ژاپن شد.

از آن زمان، ژاپن به یکی از کشورهای پیشرو در جهان در زمینه رباتیک صنعتی تبدیل شد. در ژاپن بود که اولین انجمن ملی رباتیک در جهان در سال ۱۹۷۱ تاسیس شد، یعنی “JIRA” انجمن رباتیک ژاپنی.

گسترش ربات ها در اروپا تقریباً همزمان با ژاپن، یعنی در نیمه دوم دهه 1960 اتفاق افتاد. اولین نصب رباتیک در اروپا در سال 1967 در شرکت Svenska Metallverken واقع در سوئد ظاهر شد: این شامل روبات هایی بود که کارهای ساده را انجام می دادند دو سال بعد، در نروژ، اولین ربات نقاشی توسط شرکت Tralffa ساخته شد و در کارخانه ای برای نقاشی چرخ دستی نصب شد.

ظهور روبات ها اجازه می دهد تا کارهای مهم تولید مانند جوشکاری را خودکار کند. Unimation  اولین شرکتی بود که ربات های جوشکاری را تولید کرد، در حالی که جنرال موتورز اولین شرکتی بود که این نوع دستگاه های رباتیک را در کارخانه های خودرویی خود در Lordstown  در سال 1969 نصب کرد. سه سال بعد، FIAT اولین ربات های جوشکاری را در اروپا در کارخانه خود در Turin  نصب کرد.

نسل دوم ربات های صنعتی (1968-1977)

ربات های صنعتی نسل دوم (به طور متعارف از سال ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۷) ماشین های برنامه ریزی شده اساسی با امکانات محدود رفتار خود انطباق و قابلیت های ابتدایی برای تشخیص محیط خارجی بودند. این روبات ها از کنترل کننده های سرو استفاده می کردند، که به آنها امکان حرکت نقطه به نقطه و مسیرهای مداوم را می داد. سیستم کنترل آن ها شامل میکروپروسسورها یا کنترل کننده های منطقی قابل برنامه ریزی PLC)) بود و همچنین می توان آنها را توسط یک اپراتور به وسیله یک دستگاه برنامه ریزی کرد. با توجه به کسانی که متعلق به نسل اول هستند، این روبات ها می توانند وظایف پیچیده تری را انجام دهند. با این حال، سطح انعطاف پذیری آنها خیلی بالا نبود، زیرا هر ربات نرم افزار خاص خود را داشت، که به یک کار خاص اختصاص داده شده بود. از این رو، این ربات ها به عنوان دستگاه های کاربردی خاص شناخته می شدند، به این معنی که استفاده از همان ربات برای وظایف مختلف بسیار دشوار بود، زیرا این امر نیاز به تغییر اساسی در کنترل کننده و برنامه ریزی مجدد کامل نرم افزار عملیاتی دارد. در رابطه با تشخیص، ربات های نسل دوم عملکرد چندانی نداشتند، زیرا تنها گزارش های تشخیصی که می توانستند تولید کنند مربوط به خرابی ها بود، که با استفاده از چراغ های شاخص گزارش می شد، بدون هیچ اشاره ای به علت خرابی که به اپراتور برای ردیابی باقی مانده بود.

در ابتدای تاریخ رباتیک صنعتی، ربات ها محرک های هیدرولیکی داشتند. تغییر از محرک های هیدرولیک به محرک های الکتریکی در دهه ۱۹۷۰ صورت گرفت، زمانی که اجزای الکترونیکی مورد نیاز برای کنترل یک ربات به بلوغ فنی کامل رسید. در واقع، در آن زمان، استفاده گسترده از میکروپروسسورها و سایر قطعات آغاز شد: این امر به سازندگان ربات اجازه داد تا دستگاه های قدرتمند و مقرون به صرفه ای را که می تواند برای اجرای سیستم های کنترل قادر به مقابله با یک کار پیچیده و محاسباتی گران مانند کنترل یک ربات استفاده شود، استفاده کنند.

وضعیت اقتصادی و ژئوپلیتیکی در سطح بین المللی نیز روند روبات های الکتریکی را به جلو می برد: به عنوان مثال، قیمت نفت خام به طور ناگهانی پس از بحران نفتی پس از جنگ کیپور (1973) افزایش یافت. بنابراین شرکت ها مجبور به یافتن روش های کارآمدتر تولید شدند: ربات با اهداف کاهش هزینه ها و افزایش بهره وری سازگار بود. این امر باعث افزایش نصب ربات های صنعتی شد که در نیمه دوم دهه ی ۱۹۷۰ بیش از ۳۰ درصد در سال افزایش یافت.

از دیدگاه علمی، یک پایه مهم برای توسعه ربات های الکتریکی، شایستگی ویکتور شینمن بود. شینمن یک دانشجوی مهندسی مکانیک در دانشگاه استنفورد بود که در سال 1969 بازوی مشهور استنفورد را طراحی و ساخت. این ربات اولین نمونه اولیه رباتی بود که توسط موتورهای الکتریکی ۶ موتور DC و توسط یک پردازنده PDP-6 کنترل می شد. بازوی استنفورد دارای 5 چرخش و یک مفصل پریزماتیک بود که در مجموع 6 DOF داشت و زنجیره حرکتی آن از درایوهای هارمونیک و کاهش دهنده های دنده ای ساخته شده بود. دینامیک معکوس آن می تواند به صورت تحلیلی در یک فرم بسته حل شود، که اجازه اجرای سریع مسیر را می دهد. علاوه بر این، برخی از سنسورها بر روی ربات نصب شده اند تا موقعیت و سرعت مفاصل ربات را اندازه گیری کنند.

چهار سال بعد، شینمن یک ربات الکتریکی دیگر به نام Vicarm طراحی کرد که کوچکتر و سبک تر از ربات های صنعتی آن زمان بود. این باعث شد که Vicarm به ویژه برای استفاده در وظایف مانند مونتاژ قطعات مناسب باشد، جایی که ربات نیازی به بلند کردن و حمل بارهای سنگین ندارد. این ویژگی های Vicarm آنقدر مورد توجه قرار گرفت که Unimation شرکت تولید کننده Vicarm را خریداری کرد و از دانش آن برای طراحی و تولید ربات PUMA مشهور استفاده کرد.PUMA (Programmable Universal Machine for Assembly) برای چندین دهه نمونه اولیه ربات های انسان نما در نظر گرفته می شد و حرکات آن هنوز هم به عنوان یک مثال در چندین کتاب رباتیک در مقطع کارشناسی و همچنین در سطح تحصیلات تکمیلی گرفته می شود.

در همین حین، شرکت های دیگر انواع دیگر ربات های صنعتی را توسعه دادند و ساختند. به عنوان مثال، KUKA در سال 1973 روبات Famulus را توسعه داد، که نام آن به زبان لاتین به معنی  “خدمتکار” است. در سال ۱۹۷۴، سینسیناتی میلاکرون، یک تولید کننده بزرگ ابزار ماشین، روباتی به نام T3 (The Tomorrow Tool) را توسعه داد که در چندین کارخانه خودرو و به ویژه در کارخانه های ولوو در سوئد نصب شد. T3 اولین ربات صنعتی کنترل شده توسط مینی کامپیوتر تجاری بود.

در سال 1974، شرکت سوئدی ASEA  پدر حال حاضر ABB تولید ربات های سری IRB معروف و موفق را آغاز کرد، که در سراسر جهان نیز به دلیل رنگ نارنجی خود شناخته شده است. اولین ربات این سری که برای بیش از 20 سال منتشر شد، IRB-6 بود که به دلیل توانایی آن در حرکت به راحتی در مسیرهای مداوم، به طور گسترده ای در سایت های تولیدی برای کارهای پیچیده استفاده می شد.

در همان سال، شرکت ژاپنی Hitachi روبات HI-T-HAND Expert را توسعه داد که در تاریخ رباتیک صنعتی به دلیل دقت آن در عملیات قرار دادن (می تواند قطعات مکانیکی را با فاصله حدود 10 میکرومتر قرار دهد) که مهم است. همچنین با یک سیستم کنترل بازخورد نیروی و مکانیسم مچ انعطاف پذیر مجهز شده است.

نسل سوم ربات های صنعتی (1978-1999)

ربات های صنعتی نسل سوم (به طور متعارف از سال 1978 تا 1999) با میزان بیشتری از تعامل با هر دو اپراتور و محیط، از طریق نوعی رابط پیچیده مشخص می شوند. آنها همچنین برخی از قابلیت های برنامه نویسی خود را داشتند و می توانستند خود را دوباره برنامه ریزی کنند ، اگرچه با مقدار کمی ، برای اجرای وظایف مختلف بود. این ربات ها با کنترل های سرو فراهم شده بودند و می توانستند وظایف پیچیده ای را با حرکت از نقطه به نقطه یا در امتداد مسیرهای مداوم انجام دهند. آنها می توانستند بصورت آنلاین برنامه ریزی شوند یا آفلاین ، به یک PLC یا یک رایانه شخصی متصل شوند ، که اجازه استفاده از یک زبان سطح بالا برای برنامه نویسی حرکت را انجام می داد و ربات ها را قادر به رابط با CAD یا پایگاه داده می کرد. امکان برنامه ریزی سطح بالا و خارج از خط، پتانسیل عملیاتی ربات ها را افزایش داد: به عنوان مثال، آنها می توانستند داده های خواندن سنسور را پردازش کنند تا حرکات ربات را با توجه به تغییرات در محیط تنظیم کنند. علاوه بر این، قابلیت های تشخیصی می تواند به شدت افزایش یابد: این روبات ها نه تنها می توانند نشانه ای از تشخیص نقص تولید کنند، بلکه همچنین می توانند در مورد محل و نوع نقص گزارش دهند. علاوه بر این، نوعی از “هوش” در ربات های نسل سوم وجود داشت، با برخی از قابلیت های انطباقی. این قابلیت ها می توانند در برخی از وظایف پیچیده تر مانند بازرسی لمسی، عملیات مونتاژ، جوشکاری قوس به کار گرفته شوند، با استفاده از داده های ناشی از سیستم های دید یا ادراک برای مکان گیری اشیاء و قطعات کار و هدایت حرکات مفصل با توجه به وظیفه ای که باید انجام شود، با توجه به امکان تغییرات کوچک در موقعیت اشیاء حرکت را انجام می داد. بین پایان دهه ۱۹۷۰ و آغاز دهه ۱۹۸۰، پیشرفت های علمی و فنی دیگر به گسترش ربات ها کمک کرد.

در سال ۱۹۷۸، یک ساختار سینمایی جدید توسط دانشمند ژاپنی هیروشی ماکینو از دانشگاه یاماناشی پیشنهاد شد. چنین سازه ای از سه مفصل چرخشی با محورهای موازی و یک مفصل پریزماتیک در انتهای زنجیره سینماتیک ساخته شده است. ربات با این ساختار SCARA نامگذاری شد Selective Compliance Assembly Robot Arm ، زیرا انطباق آن در جهت افقی کمتر از انطباق در جهت عمودی بود. به همین دلیل و همچنین به دلیل سبک بودن زنجیره سینماتیک که یک کنترل کننده ساده تر و سریعتر را امکان پذیر می کرد، این ربات برای انجام کارهایی مانند مونتاژ اشیاء کوچک مناسب بود.

یکی دیگر از پیشرفت های فنی مربوطه در رباتیک صنعتی، ظهور ربات با محرک مستقیم بود. اولین نمونه اولیه از این نوع “CMU Direct Drive Arm Asada & Kanade” بود که در سال 1981 توسط Kanade و Asaka در دانشگاه Carnegie Mellon Pittsburgh توسعه یافت. این نوع ربات دارای دقت بالاتر و عملیات سریعتر است زیرا موتورها به طور مستقیم به بازوها متصل می شوند و نیاز به سیستم های دنده یا زنجیره ای را از بین می برند. هر دو یافته های ذکر شده در بالا در اولین ربات SCARA با هدایت مستقیم موجود در بازار استفاده شد.

این یافته های علمی و فنی به گسترش ربات ها در کاربردهای متفاوت از بخش اتومبیل سازی کلاسیک، به ویژه در تولید کالاهای مصرفی، به ویژه در بازار الکترونیک، کمک کرد. روبات های SCARA در این نوع خطوط مونتاژ به ویژه در ژاپن استفاده می شدند. به همین دلیل، ژاپن در دهه ۱۹۸۰ نه تنها رهبر جهان در تولید ربات ها با بیش از ۴۰ شرکت که ربات ها را در سراسر جهان ساخته و به فروش می رسانند، بلکه در تولید کالاهای مصرفی الکترونیکی نیز بود.

رباتیک در دهه ۱۹۸۰ یک ستاره در حال ظهور بود، نه تنها در ژاپن بلکه در تمام کشورهای توسعه یافته. به نظر می رسید که این یک زمینه امیدوار کننده است که علاقه روزنامه نگاران، دانشمندان، سیاست گذاران و همچنین مردم عادی را جلب کرده است.

از نظر علمی و فنی، این زمانی است که ربات ها با استفاده از پیشرفت های مهم در مورد سخت افزار و نرم افزار، حتی متنوع تر شدند. در مورد جنبه اول، ربات ها شروع به ارائه سنسورهای پیشرفته کردند؛ در مورد جنبه های دوم، نرم افزار کنترل با معرفی تکنیک های مربوط به هوش مصنوعی، هوشمندتر شد. هر دو این جنبه ها قابلیت انعطاف پذیری روبات ها را افزایش دادند، که می توان در کارهای پیچیده تر استفاده کرد.

علیرغم پیشرفت قابل توجهی که در دهه 1980 صورت گرفت، نیاز به روبات هایی که می توانند با سرعت بالا کار را انجام دهند، تحقیقات علمی را به طراحی ساختارهای نوآورانه سینماتیک سوق داد. ایده استفاده از زنجیره های سینمایی موازی به جای زنجیره های سینمایی سریال کلاسیک مطرح شد و منجر به یک نوع ربات سبک وزن با قابلیت حرکت با سرعت بالا شد. نمونه اولیه این نوع ربات ها ربات دلتا بود که در سال 1992 ظاهر شد، که توسط دانشمند سوئیسی Reymond Clavel در (EPFL) طراحی شد. این نوع ربات که توسط Clavel در پایان نامه دکترا خود طراحی شده بود، در رابطه با ربات های موازی، ربات های موازی دارای فضای کاری کوچکتر بودند، اما توانایی کار با سرعت بسیار بالاتر را داشتند. معماری حرکتی ربات دلتا در بسیاری از مانیپولاتورهای موازی کپی شده است که به عملیات سریع انتخاب و قرار دادن اختصاص داده شده است.

اولین کاربرد ربات های دلتا توسط شرکت سوئیسی Demaurex در سال ۱۹۹۲ توسعه یافت: شش ربات دلتا در داخل یک سلول کاری برای بارگذاری برتزل ها به سینی ها کار می کردند. چند سال بعد، ABB Flex-Picker را توسعه داد، سریع ترین ربات جمع آوری در جهان، بر اساس ساختار ربات دلتا.

در این دهه ، اولین تلاش برای هماهنگ کردن ربات ها انجام شد: در سال 1994 Motoman MRC را توسعه داد ، اولین سیستم کنترل ربات که کنترل هماهنگ دو ربات تا 21 محور را فراهم کرد.

پایان نسل سوم به طور متعارف به پایان قرن تعیین شده است؛ از سال 2000، ربات های صنعتی به نسل چهارم تعلق دارند که تا به امروز ادامه دارد. چنین ربات هایی دارای قابلیت های “هوشمند” سطح بالا هستند مانند انجام محاسبات پیشرفته، استدلال منطقی، یادگیری عمیق، استراتژی های پیچیده، رفتار مشترک.

نتیجه گیری

در این مقاله، تاریخچه کوتاهی از رباتیک صنعتی در قرن بیستم ارائه شده است. تکامل ربات های صنعتی به طور متعارف به چهار نسل تقسیم می شود که سه نسل اول آن از دهه ۱۹۵۰ تا پایان قرن را پوشش می دهند. در این طرح تاریخی، نه تنها تکامل علمی و فنی در نظر گرفته شده است، بلکه برخی از ملاحظات در مورد مسائل اقتصادی و ژئوپلیتیکی که انتشار ربات های صنعتی را تعیین کرده است، نیز انجام شده است. تکامل رباتیک صنعتی هنوز تمام نشده است، اما هنوز در حال توسعه است: ایده های نوآورانه و دستگاه های سخت افزاری جدید، همراه با برخی از تکنیک های برنامه نویسی جدید مرتبط با هوش مصنوعی، مفهوم اتوماسیون صنعتی را انقلابی می کنند و به محیط کارخانه جوانی جدیدی می دهند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *